پایان مرگبار دفاع از برادر
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۵۵۵۵۹
مرد جوانی که متهم است در جریان یک نزاع جمعی در قهوهخانه مرتکب قتل شده، در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از شهریور سال ۹۹ با گزارش یک نزاع خونین در یکی از قهوهخانههای کیانشهر آغاز شد. در ادامه مأموران به محل درگیری رفته و مشخص شد که جوانی 30 ساله با ضربه چاقو مجروح شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با مرگ این جوان تحقیقات برای شناسایی و دستگیری عامل قتل در دستور کار مأموران قرار گرفت.
برادر مقتول که در صحنه حادثه حضور داشت به مأموران گفت: من یکی از مشتریهای ثابت قهوهخانه هستم. نیم ساعت پیش از درگیری چون به پول نقد نیاز داشتم از صاحب قهوهخانه خواستم تا 2 میلیون تومان از کارتم بکشد و در ازای آن 2 میلیون تومان نقدی به من بپردازد و او هم قبول کرد. اما وقتی کارتم را کشید 1 میلیون تومان به من پرداخت کرد و در پاسخ به اعتراضم گفت مابقی پول را جای طلبت برمیدارم.
چون باید پول را به کسی میدادم و به آن احتیاج داشتم به او گفتم پول را بده من بدهیام را چند روز دیگر پرداخت میکنم اما صاحب قهوهخانه قبول نکرد خیلی ناراحت و عصبانی بودم به همین خاطر به برادرم تلفن کردم و موضوع را گفتم دقایقی بعد او با چند نفر از دوستانش به قهوهخانه آمدند و درگیری شروع شد اما برادر صاحب قهوهخانه با قمه برادرم را زد و بعد هم متواری شد.
با اظهارات مرد جوان، مأموران متهم را شناسایی و بازداشت کردند.
وی در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و بعد از اعتراف صریح متهم، بازسازی صحنه و تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی به عنوان اولیای دم درخواست قصاص کردند.
بعد از آن متهم به جایگاه رفت و ضمن پذیرش اتهامش گفت: ناخواسته مرتکب قتل شدم. روز حادثه در حال خروج از قهوهخانه بودم که به یکباره مقتول با 12 نفر از دوستانش با چوب و قمه جلوی قهوهخانه آمدند.
وارد قهوهخانه شدم و در را قفل کردم اما آنها با لگد در را شکستند و وارد شدند. وقتی دیدم همه آنها مسلح هستند برای دفاع از جانم قمه یکی از مهاجمان را از دستش گرفتم. در آن لحظه یکی از دوستان مقتول من را هل داد و قمه ناخواسته به قلب مقتول خورد و وقتی دیدم او روی زمین افتاد بهسرعت فرار کردم. حالا هم بهشدت پشیمان هستم و از پدر و مادر مقتول میخواهم من را ببخشند.
پس از اظهارات متهم و سایر افراد شرکتکننده در نزاع قضات پایان جلسه را اعلام کردند و برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: تابناک
کلیدواژه: جام جهانی قطر دهه فاطمیه آلودگی هوا شاخص آلودگی هوا شب یلدا هادی چوپان پایان مرگبار دفاع جام جهانی قطر دهه فاطمیه آلودگی هوا شاخص آلودگی هوا شب یلدا هادی چوپان قهوه خانه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۵۵۵۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عجیبترین بخشش در خوزستان؛ مقتول، قاتلش را بخشید
یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانه اش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند. بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد.
به گزارش ایسنا، همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلاآنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز، چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقهای کار کردم، اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم، اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاصمتهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاصبا قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا، اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پروندههای قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث سلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدممیلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم، اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.